اولویت (فلسفه)در فلسفه، قاعدهای به نام "الشیء ما لم یجب لم یوجد"وجود دارد و مفادش، چنین است که هر چیزی که ممکن بالذات است، برای آنکه به وجود آید، باید حتماً موجود دیگری وجود را برایش ضروری کند؛ یعنی به آن وجوب دهد و لذا هیچ ممکن بالذاتی تا واجب بالغیر نشود، موجود نمیشود. ۱ - قاعده "الشیء ما لم یجب لم یوجد"نتیجه طبیعیِ قاعده فلسفی "الشیء ما لم یجب لم یوجد"، در مورد وجود ممکنات آن است که ممکنات برای معدوم بودن نیز باید از سوی شیء مفروضِ دیگری، عدم برایشان ضروری شود و ممتنع بالغیر شوند. ۲ - اولویتگروهی از متکلمان که از معتزله میباشند، در مقابل این نظریه، عقیده دارند که برای موجود شدنِ یک ممکن بالذات که نسبتش با وجود و عدم مساوی است، [۴]
ر.ک:امکان بالذات.
لازم نیست وجود برایش ضروری شود؛ بلکه همین که وجودِ آن شیء بر عدمِ آن، رجحان و برتری بیابد (ولو آنکه وجودْ ضروری نشود و تنها قوت و شدتِ آن نسبت به عدم بیشتر شود) آن شیء به وجود خواهد آمد. همینطور برای معدوم شدنِ آن، رجحانِ غیر ضروریِ عدم بر وجود کافی است. این رجحان و برتری را متکلمان "اولویت" مینامند و لذا این دیدگاه، به دیدگاهِ "اولویت" مشهور شده است.۳ - اقسام اولویتاولویت در نزد این متکلمان، دارای اقسامی است: ۳.۱ - اولویت ذاتیاولویت ذاتی که در آن، اولویت از ذات خودِ شیء برمیخیزد؛ ۳.۲ - اولویت غیر ذاتیاولویت غیر ذاتی که علتی غیر از خودِ ذاتِ شیء، آن اولویت را اعطا میکند. ۴ - اقسام دیگرهریک از این دو قسم اولویت نیز به دو قسمِ دیگر دستهبندی میشود: ۴.۱ - اولویتِ کافیاولویتِ کافی (که عبارت است از اولویتی که برای موجود کردن یا معدوم کردنِ یک شیء کافی است)؛ ۴.۲ - اولویتِ غیرِ کافیاولویتِ غیرِ کافی (که برای موجودیت یا معدومیت یک شیء کافی نیست). [۶]
شرح المنظومة، سبزواری، ملاهادی؛ تهران، ناب، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۷۵.
۵ - دیدگاه متکلماناین گروه از متکلمان، از آنجا که عقیده دارند که اولویتِ وجود برای ممکنات، از سوی موجود دیگری (علت) اعطا میشود، میگویند این اولویتِ لازم در موجودیتِ ممکنات، "اولویتِ بالغیر" (اولویت غیر ذاتی) است که البته اولویتی کافی است. [۷]
شرح المنظومة، سبزواری، ملاهادی؛ تهران، ناب، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۲۷۲.
بهطور کلی، فلاسفه در ضمنِ اثباتِ دیدگاه خودْ مبنی بر "لزومِ وجوب یافتنِ ممکنات برای موجود شدن"، دیدگاه این گروه از متکلمان را ابطال میکنند. "الشیء ما لم یجب لم یوجَد و فیه بطلان القول بالأولویة". برای ملاحظه اثبات دیدگاه فلاسفه و ابطال دیدگاه این متکلمان، ر.ک: "قاعدهٔ الشیء ما لم یجب لم یوجد". ۶ - انگیزهٔ اصلیِ متکلمانانگیزهٔ اصلیِ این متکلمان از ارائهٔ نظریهٔ "اولویت"، آن است که بتوانند علل فاعلی (علتِ وجودبخش) [۱۰]
ر.ک:"علت فاعلی".
را که خداوند نیز در زمرهٔ همین نوع از علل و بالاترین علت فاعلی است، دارای اختیار بدانند؛ زیرا به زعمِ آنها اعتقاد به اینکه "ممکنات باید از سوی علت، دارای وجوب شوند تا به وجود آیند"، اعتقاد به این است که در وجود دادن به ممکنات، ضرورت و وجوبی بر علتِ وجود بخش، حاکم است که این همان مجبور بودنِ علتِ وجودبخش است که با اختیار و اراده داشتنِ او منافات دارد. این تصور، نادرست است و فلاسفه به آن پاسخ گفتهاند.۷ - پاسخ فلاسفهپاسخ فلاسفه چنین است: وجوب در اینجا، صفتِ وجودِ معلول است؛ زیرا وجوب عبارت است از ضرورتِ وجود و وقتی میگوییم ممکن تا وجوب نیابد موجود نمیشود، به این معناست که تا از سوی علت، وجودش ضروری نشود موجود نمیشود. پس ضرورت و وجوب، متوجهِ وجودِ معلول (ممکن) است نه وجودِ علت؛ بلکه وجود و وجوبِ ممکن، هردو معلولِ علتاند و چگونه میتوان فرض کرد که وجوبِ معلول، بر علتِ خود مؤثر باشد و باعث شود که علتْ مجبور و غیر مختار باشد، در حالی که وجوب، معلولِ علت است؟! بهطور کلی وجوب بالغیر معلول، صفتی انتزاعی است که هیچ تغایر و تمایز حقیقی با وجود معلول در عالم واقع ندارد ولذا معنا ندارد معلول که تماماً تحت تأثیر علتِ خود و وابسته به آن است، وجوبش در وجودِ علت تأثیرگزار باشد و از او اختیار را سلب نماید. ۸ - پانویس
۹ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اولویت (فلسفه)». |